هر جا که کوهی از پول دیدید یقین داشته باشید بیعدالتی و ظلمی در کار است، حتی اگر در مقدسترین پوششها پیچیده شده باشد. دستمزدهای بالا نتیجه گفتمانهایی است که توسط ثروتمندان تولید شده است تا ضامن حفظ نظم ناعادلانه موجود به نفع آنها باشد. کارکرد این گفتمانها خاموش کردن اکثریت مردم یا حتی قانع کردن آنها به این مساله است که گروه نخبه حاکم بر سازمانها و نهادها حق دارند و حتی باید دستمزدهایی چنین بالا دریافت کنند و به این وسیله بر تسلط آنها مهر مشروعیت و ثبات ذاتی میزند. گفتگویی که با دوست پزشکم داشتم انگیزهای شد برای پرداختن به یکی از زشتترین بیعدالتیهای حاکم بر جامعه ما، آنجا که درد جانکاه انسانها وسیلهای میشود برای زندگی غرق در رفاه برخی پزشکان. البته پزشکان تنها قشری نیستند که بر اسب بیعدالتی سوارند، مثال بهتر شاید مدیران صنایع و بخش خصوصی باشند. آنها که در مجامع عمومی سهامداران برای خود پاداشهای صدها میلیونی «تصویب» میکنند انگار سود شرکت بیش از هر چیز محصول عرق جبین آنهاست. و تازه اگر هم شرکت سودی نداد یا ضرر کرد نه تنها پاداشها را پس نمیدهند بلکه حداکثر کمی مبلغ پاداش خود را کاهش میدهند آخر آنها همیشه همه تلاش خود را کردهاند.
اما موضوع بحث ما یک صنف اخیرا برکشیده بنام جراحان است. جراحی در ابتدا مربوط به شکستهبندی و معالجه زخمها بود و از رشته پزشکی جدا بود. طبعا جراحان نیز جزء طبقات پایین پزشکان بودند و دستمزدهای کمی نیز دریافت میکردند. آنها دورهگردهایی بودند که از روستایی به روستای دیگر در سفر بودند و بسیاری اوقات مورد اعتماد مردم نیز نبودند. تا اینکه در یکی دو قرن پیش پس از مبارزات بسیار و با پیشرفت علم پزشکی و جراحی، آنها تبدیل به یک صنف بسیار قوی و این روزها حتی قویتر از پزشکان شدهاند. علت این است که غالبا مهلکترین بیماریها تنها بکمک جراحی قابل درمان است. با این وجود جراحان امروزه سمبول قشر متمول جامعه هستند، ثروتمندانی که بدلیل منتی که بر نجاتیافتگان خود دارند کسی را یارای انتقاد از آنان نیست و رفاهطلبی آنها کمتر مورد مناقشه قرار میگیرد. در دفاع از جراحان گفته میشود که کسی که جراحی را بعنوان یک شغل برمیگزیند عملا از زندگی خود میگذرد و در خدمت جامعه قرار میگیرد. چنین شخصی نه خواب دارد نه تفریح نه تعطیلات. خانهای نزدیک بیمارستان میخرد و دائم منتظر تماس تلفنی است که نیمهشب او را برای یک عمل اضطراری به بیمارستان فراخواند. وی شخصی است که بطور میانگین تا 36 سالگی فقط درس خوانده و حالا حق دارد چندین برابر دیگران درآمد داشته باشد. اما چند سال بیشتر درس خواندن و مقداری بیخوابی کشیدن باید با چند درصد افزایش حقوق جبران گردد؟ یک نفر دکترای مثلا فنی معمولا تا 30 سالگی مشغول تحصیل است. آیا او حق دارد درآمدی نزدیک به جراحان را مطالبه کند؟ برای شب نخوابیدن چقدر پول باید پرداخت شود؟ آیا جراحان از استرس زیادی در نتیجه در دست گرفتن جان بیماران رنج میبرند؟اگر این طور است چرا تا بحال ندیدهایم اشتباه جراحی که به فوت یا نقص عضو یک بیمار منتج شده مورد پیگرد قرار گیرد؟ نه آنها کارشان را انجام میدهند و اگر مریض مرد هم مرد. مدافع جراحان شاید در گام آخر به مکانیسم عرضه و تقاضا پناه ببرد. آنها این مقدار میگیرند، میلیونها تومان تنها برای دستمزد یک عمل چند ساعته، و بیمار بدلیل اهمیتی که برای جان خویش قایل است با رغبت این مبلغ را میپردازد. اما یک لحظه صبر کنید. بیایید برای یک لحظه به بازار آزاد حتی برای جان مردم هم معتقد باشیم. قاعده بازار این است که اولا قیمتها بطور آزاد تعیین شوند و منعی برای اشتغال افراد در حرفههای مختلف وجود نداشته باشد. اما این بسیار دور از شرایط واقعی بازار سلامتی است. برای ارائه خدمات سلامتی شما باید سالها درس بخوانید و مهمتر از آن حتی پس از فارغالتحصیلی نیز زیر سایه نهادی بنام سازمان نظام پزشکی فعالیت میکنید. تشکیل صنف پزشکان تنها یک معنی دارد و آن ایجاد اتحادیه برای ابال نگه داشتن دستمزدها بطور مصنوعی است. و چقدر هم موفقیت جراحان رویایی بوده است. آنها دهها برابر یا بگوییم صدها برابر آنچه استحقاق آنرا دارند دستمزد دریافت میکنند. اگر دنبال قدرتمندترین اتحادیهها میگردید راهآهن و صنایع سنگین را فراموش کنید. جامعه پزشکان و حقوقدانان در بیشتر جوامع از پرقدرتترین سازمانهای نفوذ هستند. مهمترین ابزار کار جراحان برای بالا نگه داشتن دستمزدها تنگ کردن ورودی به بازار کار است. قبول شدن در آزمون ورودی جراحی در مشکل بودن زبانزد است. بهانهشان برای این کار بالا نگه داشتن کیفیت است اما آیا واقعا کسانی که بیرون از دایره میمانند فاقد سختکوشی لازم برای احراز صلاحیت کیفی بودند؟ وقتی عرضه کنندگان خدمات محدود شدند و همان تعداد محدود نیز برای جلوگیری از رقابت تحت امر اتحادیه قرار گرفتند نتیجه پولدار شدن به بهای خون مردم است. نتیجه انصراف بیماران فقیر از معالجه بدلیل نداشتن پول است. وقتی کسی به مسجد میآید و میان دو نماز میگوید که مریض دارم و برای خرج عمل درماندهام همه کمک میکنیم اما هیچ گاه نمیپرسیم این پول کلان را چه کسی برای مداوا از تو خواسته است؟
|
سیاست داخلی |